سرآب سرآب .

سرآب

تروفي گل سال تحويل شد: آقاي دايي اين جايزه براي شماست!

تروفي گل سال تحويل شد: آقاي دايي اين جايزه براي شماست!

از چالش غذا خوردن با چابستيك تا كار در پتروشيمي، اين روايت زندگي زننده زيباترين گل سال فوتبال ايران است.

به گزارش ورزش سه، شايد در نوجواني بارها و بارها سريال جومونگ را ديده باشيد و پلان به پلان اين سريال را در ذهن خود ثبت كرده‌باشيد؛ در حدي كه چهره مورد علاقه شما در اين سريال عامه پسند نه جومونگ و نه تسو كه يونگ‌پو باشد. با اين حال وقتي سال‌ها بعد و در يك تابستان پرماجرا بحث انتقال شما به يك تيم معروف كره‌اي مطرح مي‌شود، فكر كنيد چطور ممكن است نشستن دور سفره‌ي خانوادگي و چشيدن دستپخت مادر را رها كرده و به سئول سفر كنيد تا چابستيك دست بگيريد. اين يكي از دغدغه‌هاي هادي حبيبي‌نژاد در فصل نقل و انتقالات بوده است، بازيكني كه صحبت حضورش در استقلال، تراكتور، فولاد و حتي سپاهان بود اما در يزد ماندگار شد تا يك فصل ديگر در مركزي‌ترين استان ايران به كار ادامه بدهد. بازيكني كه حالا دوست دارد به واسطه رفاقت نزديك مديرعامل باشگاه و آقاي گل فوتبال جهان، به دفتر او در زعفرانيه برود و جايزه‌اش را به اين الگوي واقعي تقديم كند. ما اينجا برق چشم هادي را در هنگام به زبان آوردن اسم علي دايي ديديم اما شايد دوربين نتوانست آن را ثبت تيم ملي اسكاتلند  كند.

 

بنابراين نقطه شروع را همين موضوع مي‌گيريم، اينكه چرا او تا اين حد به علي دايي علاقمند است. از او خواستيم كه الگوي دوران كودكي‌اش را بگويد و هادي گفت: مي‌خواهم از علي دايي ياد كنم، جاي ايشان در فوتبال ايران خيلي خالي است. از كودكي ايشان را خيلي دوست داشتم و همينطور شفچنگو! مي‌خواهم جايزه‌ام را هم به علي دايي تقديم كنم كه الگوي من است. ايشان نه تنها يك ورزشكار خيلي بزرگ بلكه يك چهره فوق العاده هستند كه همه مردم و فوتباليست‌ها خيلي دوستشان دارند و هيچ چيز مثل ديدن فيلم هاي قديمي فوتبال ايشان براي من جالب نيست. اميدوارم ايشان قبول كنند كه من پيششان بروم و جايزه زيباترين گل فوتبال ايران در سال گذشته را به ايشان تقديم كنم. البته اين جايزه كه در مقابل افتخارات ايشان چيزي نيست ولي به هر حال دوست دارم اين كار را انجام دهم.

 

اين هافبك سابق فولاد كه بعد از زدن گلي ديدني در فوتبال ايران اسمي در كرد، چند سال پيش نزديك به خداحافظي از فوتبال بوده و افسردگي ناشي از ناكامي‌هاي پياپي و نبود تيمي براي ادامه فوتبال او را به جايي رسانده كه به يك آشنا زنگ بزند و پا پي شود كه كارش را در پتروشيمي درست كند. طبيعي است كه حالا آن سرپرست قديمي، گاهي به هادي زنگ بزند و بگويد: مطمئني پتروشيمي نمياي؟! حبيبي‌نژاد با خنده در مورد اين ماجراي اين قديمي مي‌گويد: ۲۶ يا ۲۷ سالم بود، شرايط طوري بود كه حتي از ليگ يك هم پيشنهاد نداشتم. مصدوميتي داشتم و يك نيم فصل هم بيرون ماندم. بنابراين به خداحافظي از فوتبال فكر كردم و با سرپرست قديمي تيمم در پتروشيمي بندر امام صحبت كردم كه بروم پتروشيمي و مشغول به كار شوم!

 

حبيبي نژاد در اين لحظه از عزيز فريسات مربي سابق تيم فولاد نوين نام مي‌برد كه نقش زيادي در بزگرداندن او به فوتبال داشت. او مي‌گويد من درگير افسردگي و سرگرم تصميم براي ترك فوتبال بودم كه آقاي فريسات با من تماس گرفت و گفت بيا به تيم ما (استقلال ملاثاني) اضافه شو. من فكر مي‌كردم كار بيهوده‌اي است ولي همانطور كه آقا عزيز پيش بيني كرده بود، بازي من در استقلال ملاثاني شروعي دوباره براي زندگي فوتبالي من شد و من از آنجا به تيم چادرملو رفتم و زير نظر آقاي اخباري فصل خيلي خوبي را پشت سر گذاشتم. لطف آقا عزيز را هيچوقت فراموش نمي‌كنم و از همين جا دوباره از ايشان تشكر ميكنم كه نگذاشت من از فوتبال بروم. 

 

از او سوال مي‌كنيم "خوشحالي كه فوتبال را كنار نگذاشتي؟ " مي‌گويد: حتما بهترين تصميم زندگي‌ام همين رفتن به تيم استقلال ملاثاني و سپس به چادرملو بوده است.

 


برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۱۳ شهريور ۱۴۰۴ساعت: ۰۴:۳۵:۳۷ توسط:محمد روسين موضوع:

{COMMENTS}
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :